حق انتفاع (عقد حبس)

تعریف حق انتفاع مطابق ماده ۴۰ قانون مدنی 

حق انتفاع عبارت از حقی است که به موجب آن شخص می تواند از مالی که عین آن ، ملک دیگری است  یا مالک خاص ندارد ، استفاده کند)

 بنابر ماده ۲۹ قانون مدنی از حقوق عینی می باشد؛ براین اساس، موضوع آن همیشه عین معین است .

حق انتفاع بر دو قسم است

 حق استعمال ؛ مانند سوار شدن اتومبیل و حق استثمار؛ مانند استفاده از میوه ی باغ یا نتاج حیوانات .

با توجه به نص ماده ۲۹ قانون مدنی. مالکیت منفعت با حق انتفاع متفاوت می باشد. همچنین باید به تفاوت آن و اذن در انتفاع توجه نماییم

تفاوت مالکیت منفعت با حق انتفاع

۱_ در مالکیت منفعت 

ذره ذره منافع عین مال ، در مالکیت مالک منافع ایجاد می گردد. بنابراین در مالی که منافع آن به دیگری تملیک می گردد دو مالک داریم. یکی مالک عین مال و دیگری مالک منافع آن عین. برای مثال ؛ اگر کسی خانه ی خود را به دیگری اجاره بدهد. مستاجر مالک منافع خانه و صاحب خانه مالک عین مستاجر می باشد .

 حق منتفع

صرفا حق استفاده و استعمال منافع را دارد. منافع به او تملیک نمی گردد یعنی ذره ذره ی منافع عین مال به مالکیت منتفع در نمی آید. منافع در ملک مالک عین حاصل می شود و منتفع حق انحصاری بهره برداری از آن را دارد. پس در حق انتفاع مالک عین و منافع آن یک شخص است یعنی مالک .

بنابراین اگر شخصی حق انتفاع باغ خود را به موجب قرارداد به دیگری واگذار نماید. در صورت انقضای مدت قرارداد میوه هایی که بر روی درختان می باشد. ملک منتفع محسوب نشده و منتفع حقی نسبت به میوه های باقی مانده ندارد چون او تنها حق استفاده از منافع را در مدت قرارداد داشته است.

اما اگر منافع باغ در قالب عقد اجاره به دیگری واگذار شده باشد. میوه های درختان به عنوان منافع آن برای مستاجر می باشد. چون مستاجر مالک منافع باغ است لذا در پایان اجاره ، میوه های روی درخت ملک مستاجر می باشد نه موجر و مالک باغ .

۲_ شخصی که مالک منافع عین مالی است

می تواند آن را به دیگری اجاره بدهد.

زیرا در عقد اجاره تملیک منفعت صورت می گیرد. بنابراین ، مستاجر در عقد اجاره یا کسی که به موجب وصیت تملیکی یا عقد صلح ، منافع یک عین به او تملیک شده است می تواند منافع آن عین را به دیگری اجاره بدهد. اما منتفع در حق انتفاع چون مالک منافع عین مال نیست نمی تواند آن را به دیگری اجاره بدهد.

ولی او می تواند حق خود را به غیر واگذار نماید. مگر اینکه شرط عدم حق انتقال به غیر و قید مباشرت او شده باشد.

 تفاوت حق انتفاع یا اذن در انتفاع

تفاوت این دو به تفاوت های حق با اذن بر می گردد براین اساس

۱_ اذن اصولا قبل رجوع است

( بنابراین مالکی که به دیگری اذن در انتفاع از مال خود را داده همیشه می تواند از اذن خود رجوع کند ( اما استثنائا اذن در موارد ذیل قابل رجوع نیست)

الف_ اگر اذن دهنده حق رجوع از اذن را به هر نحوی از خود ساقط کرده باشد

ب_ اگر اذن ضمن عقد لازمی به ماذون واگذار شده باشد مثلا : ضمن عقد صلح یک باب مغازه شرط  گردد مصالح ماذون در انتفاع از جاه آب زمین زراعی متصالح می باشد .

ج_ به موجب حکم قانون یا نظم عمومی و یا اخلاق حسنه رجوع از اذن ممکن نباشد برای مثال ؛کسی که به دیگری اذن در دفن متوفی در ملک خود داده است نمی تواند از اذن خود رجوع نماید چون نبش قبر جرم است .

اما حق اصولا قابل رجوع نیست پس اگر(الف)به شخص (ب) حق انتفاع از خانه خود را بدهد یا اجاره بدهد نمی تواند از آن رجوع بکند .

۲_ اذن قائم به شخص است

از این رو ماذون نمی تواند مورد اذن را به دیگری انتقال بدهد مگر اینکه مالک به او اختیار داده باشد اما حق اصولا قابل نقل و انتقال توسط صاحب آن می باشد .

۳_ اذن در اثر فوت هریک از ماذون و اذن دهنده از بین می رود

 اما حق با فوت اعطا کننده حق و صاحب آن از بین نمی رود مگر اینکه عقد حبس به مدت عمر مالک یا منتفع باشد که با فوت کسی که مدت عقد به مدت عمر اوست عقد منحل می گردد و همچنین در حبس مطلق ، با فوت مالک عقد منفسخ می گردد .

۴_ اذن با حجر هریک از ماذون  یا اذن دهنده از بین می رود

اما حجر موجب زوال حق نمی گردد. البته بنابر نظر اقوی نه ظاهر قانون ؛استثنائا در حبس مطلق حجر و فوت احد طرفین موجب انفساخ عقد حق انتفاع می گردد.

۵_ اگر عین مالی که اذن در انتفاع از آن به دیگری داده شده است

توسط مالک ان به دیگری انتقال یابد اذن ساقط می گردد مگر آنکه مالک جدید اذن بدهد اما اگر عین مالی که حق انتفاع از آن به دیگری واگذار گردیده به دیگری انتقال یابد حق انتفاع باقی می ماند .     

اوصاف عقد حق انتفاع (حق حبس )

۱_ حبس عقد لازم است البته حبس مطلق عقد جایز است چون اثرش اذن در انتفاع است .

۲_ حبس معمولا رایگان است ( بنابر نظر اقوی می تواند بصورت معوض نیز منعقد گردد )

۳_ حبس عقد عینی است چون در آن قبض شرط صحت است بنابراین زمان انعقاد عقد حبس وقتی است که مورد معامله به تصرف و قبض منتفع در آمده است . (مستند ماده ۴۷ قانون مدنی ) پس چون حق انتفاع از عقود عینی است نتایج زیر را در بردارد

الف _ اگر پس از ایجاب و قبول و قبل از قبض مورد معامله هریک از مالک یا منتفع فوت نماید عقد حبس باطل است .

ب_ در حبس معوض اگر قبل از قبض هریک از طرفین محجور شود ( بالغ و عاقل و رشید نباشد ) عقد حبس باطل است زیرا زمان تشکیل عقد طرفین باید اهلیت داشته باشند ولی اگر عقد حبس رایگان باشد که معمولا اینگونه است اگر منتفع قبل از قبض سفیه شود عقد صحیح است و قبض مورد معامله توسط قیم یا وصی او صورت می پذیرد .

ج_ قبض بدون اذن مالک فاقد اثر حقوقی بوده و سبب تشکیل عقد حبس نمی شود و حق منتفع نیز غاصبانه محسوب می شود .

د_ در عقود عینی قبل از قبض هریک از طرفین می توانند از ایجاب و قبول خود رجوع نمایند چون هنوز عقد حبس تشکیل نشده است .

ه_ اگر مورد معامله از قبل در قبض منتفع بوده باشد نیاز به قبض و اقباض جدید نیست .

 برقراری حق انتفاع برای معدوم به تبع موجود

  • حق به نفع معدوم
  • صحیح نیست مثل حق انتفاع به نفع فرزند برادر مجردم
  • به نفع موجود صحیح است مثل حق انتفاع به نفع برادر مجردم و فرزندش
  • به نفع حمل در صورت زنده متولد شدن صحیح و توسط ولی ،وصی ،قیم قبول انجام می گیرد.

اهلیت طرفین در حق انتفاع (عقد حبس )

حابس =باید اهلیت در تصرف داشته باشد (عاقل ، بالغ،  رشید باشد )

منتفع = در عقد حبس رایگان صغیر ممیز و سفیه می تواند عقد را قبول کند ولی قبض توسط ولی وصی یا قیم انجام می گردد 

اگر عقد حبس معوض یا رایگان با شرط عوض باشد منتفع باید اهلیت داشته عاقل بالغ و رشید باشد

اوصاف مال موضوع عقد حق انتفاع

  • باید از اموال قابل بقا باشد یعنی با یک بار مصرف از بین نرود مگر اموال مصرف شدنی برای نمایش دادن باشد
  • می تواند از اموال منقول ( کتاب ، ماشین ) یا غیر منقول (زمین ، خانه ) باشد
  • می تواند از اموال مفروز (مالک آن یک شخص ) یا مشاع ( مالک آن چند نفر ) باشد که البته در اموال مشاعی شریک می تواند حق انتفاع بدهد اما تسلیم آن نیاز به اذن تمام شرکا دارد .
  • حق انتفاع از عقود عینی است پس باید موضوعش عین معین یا کلی در معین باشد نه کلی
  • حق انتفاع حقی مالی است پس قابل نقل و انتقال ارادی یا قهری ( ارث ) است مگر قید مباشرت باشد

مسئولیت منتفع

 مالک در آن حق با اذن و اختیار خود عین مال موضوع حق خود را در اختیار منتفع قرار می دهد. پس او منتفع نسبت به مال موضوع حق انتفاع ( امین ) محسوب می گردد لذا باید :

  • از مال موضوع حق انتفاع سو استفاده نکند بصورت متعارف استفاده کند
  • در حفاظت و نگهداری از مال تعدی و تفریط نکند (ماده ۴۸ قانون مدنی )

ید منتفع امانی است مسئول تلف نیست مگر این دو مورد را انجام دهد و مالک آن را به اثبات برساند در اینصورت ید امانی او به ید ضمانی تبدیل می گردد در هرصورت مسئول است حتی اگر تلف از تقصیر او نباشد .

پرداخت مخارج در عقد حق انتفاع

_ مخارج لازم برای نگهداری مال = اصولا با مالک است مگر شرط خلافش بشه ( مثل تعمیر سقف ، لوله کشی )

_ مخارج لازم برای بهره برداری و انتفاع بهتر و مناسبتر= اصولا با منتفع است ( مثل نقاشی خانه،  تمیز کردن خانه ،  ارتقای  سیستم روشنایی )

موارد زوال حق انتفاع

  • انقضای مدت عقد حق
  • تلف شدن مال موضوع انتفاع چه تلف بصورت قهری باشد (تلف) یا مستند به عمل یک انسان باشد (اتلاف)
  • فوت مالک و رجوع مالک در حبس مطلق
  • انتقال عین مال موضوع حق انتفاع به منتفع یا انتقال حق انتفاع توسط منتفع به مالک
  • اگر حق انتفاع ب این اشخاصی که در حین عقد هنوز به وجود نیامده ان ، به تبع موجود برقرار شود. آنها یعنی معدوم به تبع موجود به وجود نیامده باشند. در اینصورت بعد از فوت منتفع اصلی حق انتفاع زایل خواهد شد.

انتقال مال موضوع حق انتفاع

مالک می تواند هرگونه تصرفی که منافات با آن حق نداشته باشد در عین ملک خود بنماید بنابراین مالک می تواند ملک خود را با رعایت حق منتفع بفروشد یا آن را برای پس از انقضای مدت حق انتفاع به اجاره واگذار نماید .

ماده ۵۳ قانون مدنی ( انتقال عین از طرف مالک به غیر موجب بطلان حق نمی شود ولی اگر منتقل الیه جاهل باشد که آن حق متعلق به دیگری است اختیار فسخ معامله را خواهد داشت . ) پس انتقال مال موضوع حق انتفاع با هریک از عقود ناقله اعم از هبه، بیع ، اجاره،  صلح ، معاوضه منتقل گردد هم عقد صحیح است هم حق انتفاع باقی می ماند فقط اگر منتقل الیه به این حق جاهل باشد حق فسخ معامله دارد نه حق انتفاع. 

با ما همراه باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Call Now Button